زهــرا نفس نفس زدنت مي كُشد مرا
خون لخته هاي روي تنت مي كُشد مرا
ازخون ِ تـازه... پــيرُهنت لـّکه دار شـد
سُـرخي روي پــــيرُهنت مي كُشد مرا
«مزار بی نشانه»
دل غریب من از گردش زمانه گرفت
به یاد غربت زهرا(س) شبی بهانه گرفت
شبانه، بغض گلو گیر من، کنار بقیع
شکست و دیده زدل اشک دانه دانه گرفت
زپشت پنجره ها دیدگان پر اشکم
سراغ مدفن پنهان و بی نشانه گرفت
نشان شعله و دود و نوای زهرا(س) را
توان هنوز زدیوار و بام و خانه گرفت
مصیبتی ست علی(ع) را که پیش چشمانش
عدو، امید دلش را به تازیانه گرفت
چه گفت فاطمه(س) کان گونه با تأثر و غم
علی(ع) مراسم تدفین او شبانه گرفت؟!
فراق فاطمه(س) را بوتراب باور کرد
شبی که چوبه تابوت را به شانه گرفت
«سید فضلالله قدسی»
با من ای دوست جفا کن، ز وفا نیز بگو سخن تند روا دار، دعا نیز بگو
خواستم شرح کنم با تو دل خونین را جگرم بر دهان آمد که مرا نیز بگو
مرهمی گر به لب تیغ بمالی بد نیست بعدِ یک عمر «برو»، گاه «بیا» نیز بگو
گیرم از وصل تو رنگم بپرد، عیب مکن هر چی بستی به من ای جان، به حنا نیز بگو
گفته بودی سخن اینجا در گوشی عیب است شهدا با تو چه گفتند؟ به ما نیز بگو
ای خدا خانهات آباد، خرابم کردی مفلسم، لیک تو از مزد و بها نیز بگو
دامن خالی ما، شهره کند جود تو را وصف خود میکنی امشب، ز گدا نیز بگو
زخم برداشت مرا از در بیقانونی ما که مردیم، ز قانون شفا نیز بگو
تا کی از سیم و زرم کیسه تهی خواهد بود بس کن این مرحله را، خود ز عطا نیز بگو
تند منشین، که من از راه دراز آمدهام حرف تأخیر شد از تاول پا نیز بگو
در حدیثی از ابن عباس آمده،رسول خدا به فاطمه فرمود:
در روز قیامت خدای تعالی جبریل را با هفتاد هزار فرشته نزد قبر تو میفرستد و هفت گنبد از نور بالای قبرت میسازد.سپس اسرافیل به سه حُلّه بهشتی میآید و میگوید :
ای فاطمه دختر محمد برخیز به محشر قدم گذار که ترسی بر تو نیست و جامه بر تن داری (در حالی که مردم جامه ندارند)
حله ها را بر تو میپوشاند آنگاه روفاییلبا مرکبی از نور که زمامش لؤلؤ وملحفه ای زرین بر آن است نزد تو می آید .تو بر آن سوار میشوی و روفاییل آن را میبرد در حالی که هفتاد هزار فرشته با پرچم های تسبیح اطراف تو هستند.سپس هفتاد هزار حوریه مجمر عود به دست به استقبالت می آیند.بوی عود از مجمرها پراکنده میشود در حالی که بدون آتش میسوزد.حوران بهشتی را تاجی از گوهر و زبر جد سبز است.
در این هنگام مریم دختر عمران با همان تعداد حوری به استقبالت می آید و با تو همراه میشود.
سپس مادرت خدیجه با هفتاد هزار فرشته پرچم تکبیر به دست به استقبالت می آیند وقتی به آنها نزدیک شدی حواء به همراه آسیه دختر مزاحم به استقبال تو می آیند و با تو همراه میشوند.
وقتی میان این جمع قرار میگیری منادی بانگ بر می آورد:
ایها الخلایق غضّوا ابصارکم حتی تجوز فاطمه الصدیق ابنة محمّد.
«ای خلایق چشمانتان را فرو بندید تا فاطمه صدیقه دختر محمد بگذرد»
در آن روز هیچکس جز ابراهیم خلیل و عبی بن ابی طالب به تو نمینگرد.
آدم حواء را جستجو میکند،او را با مادرت خدیجه در برابرت می بیند.
سپس منبری برای تو برپا می شود که هفت پله دارد. هنگامی که بر آخرین پله آن قرار گرفتی،جبرییل نزد تو می آید و عرضه می دارد:
ای فاطمه حاجتت را بخواه!
پاسخ میدهی: پروردگارا!شیعیانم.
از خدای عزیز خطاب میرسد: آنان را بخشیدم.
باز می گویی: شیعیان فرزندانم.
ندا میرسد:آمرزیدم.
میگویی:پروردگارا!شیعه و دوستداران شیعیانم.
خدایتعالی میفرماید:
یا فاطمه!انطلقی فمن اعتصم بک فهو معک فی الجنة.
ای فاطمه!برو هر که به تو متمسک شد او در بهشت با تو خواهد بود.
وقتی شیعیان به در بهشت میرسندمی ایستند،از رب جلیل خطاب میرسد:
سبب ایستادنتان چیست و حال آن که من شفاعت دختر محمد را در باره شما پذیرفتم.
می گویند دوست داریم امروز منزلت شما شناخته شود.
خدایتعالی میفرماید:
ای دوستان من! بنگرید هر که شما را به خاطر محبت به فاطمه دوست داشته و هر که به شما بخاطر محبت فاطمه طعامی داده و هرکس به خاطر محبت به فاطمه شما را پوشانیده و هر کس به خاطر محبت به فاطمه آب داده و هر کس به خاطر محبت به فاطمه غیبتی را از شما رد نموده داخل بهشت کنید.
امام باقر میفرماید:
لا یبقی الناس حینئذ الا شاک او کافر او منافق
«در آن هنگام در میان مردم(محشر)کسی باقی نمی ماند مگر کسی که(در حقانیت ما)تردید دارد یا کافر یا منافق است»
حضرت فاطمه پیراهن خونین فرزند عزیزش حسین را گرفته و عرضه می دارد:
الهی!احکم بینی و بین من قتل ولدی.
«خدایا!بین من و قاتلان فرزندانم داوری کن.»
سپس از پروردگار مسئلت میکند فرزندش حسین را به او نشان دهد.
خطاب میشود:
انظرنی فی قلب القیامه فتری الحسین قائماً مقطوع الرأس.
«به قلب قیامت بنگر!میبینید امام حسین ایستاده و سر در بدن ندارد.»
با دیدن این منظره جانسوز فریادی جانگداز می کشد و چنان ناله و شیون میکند که همه فرشتگان بیهوش می شوند. اهل محشر همگی فریاد برآورند: خدا بکشد کشنده ی فرزندت را.
خدایتعالی میفرمایید:(قاتل امام حسین،دوستداران و پیروانش را)چنین می کنم.
منبع:
زندگانی حضرت فاطمة الزهرا سلام الله علیها،تألیف سید عبدالرزاق موسوی مقرمصفحات 87تا90

برچسبها: بی بی دو عالم, حضرت زهرا, قیامت, شفاعت, حسین جان, شهید بی سر, صحرای محشر,
شهید پازوکی داشت رو زمین با انگشت چیزی مینوشت.
رفتن جلو دیدن چندین مترصدها بار نوشته حسین،طوریکه انگشتش زخم شده!
ازش پرسیدن:حاجی چکار میکنی.
گفت:
چون میسر نیست من را کام او
عشق بازی میکنم با نام او
برچسبها: حسین جان, محرم, عاشورا, شهید پازوکی,
اَللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ الَّذى اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ
وَافْتَرَضْتَ عَلى عِبادِكَ فيهِ الصِّيامَ
صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
وَ ارْزُقْنى حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ فى عامى هذا وَ فى كُلِّ عامٍ
وَاغْفِرْ لى تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ
فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُها غَيْرُكَ يا رَحْمنُ يا عَلاّمُ
بیست و پنج روز داره از ماه رمضام میگذره و من هنوز ...
ادامه مطلب
برچسبها: شهادت, ماه رمضان, اللهم رب شهر رمضان, ,
قربون کبوترای حرمت
قربون این همه لطف و کرمت
در بین اشعار مدح و رثای اهل بیت علیهم السلام ، شعر فولکلور (Folklore) احساس دیگری را ایجاد می کند و به راحتی می تواند به جای محاوره و دردِدل های صمیمی ما بنشیند.
اولین شعری که دوره نوجوانی ام با این سبک در مداحی مجالس رسمی روضه شنیدم این بود:
در وادی محبت خدا خودش می دونه
محبتِ تو مولا زد از دلم جَـوونه
آب روان بنوشم گویم به آه سوزان
دوسِـت دارم حسین جان فدات بِـشم حسین جان ...
با صدای حاج آقای ارضی که اون روزها خیلی شناخته شده نبود ، مستانه می خواند و جداً با جان و دل بازی می کرد.
همچنین شعر معروف مرحوم قاسم ملکی؛ که اون روزها خیلی ها می خواندند:
آی عاقلا آی عاقلا بیاین بیرون از خونه ما رو تموشا بکنین به ما میگن دیوونه...
در این شب شهادت امام رئوف حضرت رضا علیه السلام است یادی کنیم از مداح و شاعر شهید؛ غلامعلی رجبی و شعر زیبا و ماندگار او را زمزمه کنیم:
قربون کبوترای حرمت
قربون این همه لطف و کرمت
از روزی كه با تو آشنا شدم
مورد مرحمت خدا شدم
گفته ای هركی بیاد به پابوسم
توگرفتاری به دادش می رسم
گفته ای هركی بیاد به دیدنم
من میام سه جا بهش سر می زنم
منم امروز به زیارت اومدم
به امیدی در خونت اومدم
توی قبرم آقا جون منتظرم
كه كف پاتو بذاری روسرم
آقا از گناه پرم سوخته شده
چشم من به گنبدت دوخته شده
آقا جون جان جوادت رام بده
هرچی كه امروز ازت می خوام بده
دوریم از بدی و زشتی بده
بیا با خدا منو آشتی بده
دل عاشقات برات پر می زنه
گدا رو ببین داره در می زنه
آنقدر در می زنم این خانه رو
تا ببینم روی صاحب خانه رو
یه روزی میاد كه زیر خاك بشم
كی میشه كه از گنا هام پاك بشم
توكه از بیچارگیم خبر داری
چرا می پرسی باهام چكار داری
صابخونه مثل سگا ولم نكن
پشت در انقده معطلم نكن
اومدم با دل پرخون سوی تو
اومدم تا كه ببینم روی تو
اومدم تا عقده دل وا كنم
اومدم اینجا تو رو پیدا كنم
چی میشه به قلب خسته جون بدی
خودتو امشب به من نشون بدی
بیا ای نور دو چشمان ترم
می دونی جز توكسی رو ندارم
یه كناری روی خاكها می شینم
صحن با صفا تو مولا می بینم
دوست دارم تو هم رو چشمم بشینی
عاشقت رو روی خاكها ببینی
با وجودیكه تو رو ندیده ام
درد عشقت رو به جون خریده ام
تو به سرمایه من نكن نظر
بیا و امشب منو ندید بخر
قطره ام كه دل به دریا زده ام
خودمو تو زوارت جا زده ام
اومدم به دیدنت ابا الحسن
دست من به دامنت ابا الحسن
كنم رد ز درت ابا الحسن
جان زهرا مادرت ابا الحسن(1)
پس از 20 سال هنوز بسیاری از اشعار مرحوم رجبی جایگاه خود را در مجالس روضه و توسل دارد با تازگی و تاثیر خاص. مثل زبانحال حضرت سکینه سلام الله علیها در مصیبت شیرخواره؛ علی اصغر علیه السلام:
هرکی گوشش به سخنهای منه
دیگه از تشنگی فریاد نزنه
... بچه ها دست بابا خونی شده
گمونم شش ماهه قربونی شده
بمیرم طوری قدم برمیداره
روی اومدن به خیمه نداره
عباشو طوری رو اصغر کشیده
معلومه خیلی خجالت کشیده
ادامه مطلب
برچسبها: شهید مداح, شهید غلامعلی, غلامعلی رجبی, قربون کبوترای حرمت,
بسم رب الفاطمه
سلام
امروز اومدم بگم که من آدم خیلی گنهکار و کثیفی هستم.داشتم پیش خودم فکر میکردم که اگه توی اون دنیا شهدا جلومو بگیرن که چرا به این دین و این مملکت و این مردم خیانت کردی ، چه جوابی دارم بهشون بدم؟
ازم بپرسن که چرا ظاهرتو مسلمون جلوه میدادی ولی قایمکی گناهای بزرگی میکردی چی باید جواب بدم؟اصلا جوابی دارم بهشون بدم؟
... اگه چشمام به جمال ملکوتی اربابم برسه،از خجالت هزار بار میمیرم و زنده میشم که چرا اربابم کل زندگیشو فدای مسلمون شدن ما کرده اونوقت ما فقط به فکر این بودیم که:
1.کار
2.پول
3.رفاه
ادامه مطلب
برچسبها: یا رب الزهرا, بحق الزهرا, اشف صدرالزهرا, بظهور الحجة, شهدا شرمنده ایم, ,
اگر نتوانستید جنازه ام را به عقب بیاورید آنرا به روى مینهاى دشمن بیندازید تا اقلا جنازه من کمکى به اسلام کرده باشد ...
ادامه مطلب
برچسبها: وصیت شهدا, محسن وزوایی, شهید, شهدا, شهادت,
یا شاهد کل شهید
خداوندا،پروردگار من،معبود من،
روزی من را جهاد در راه گسترش دینت قرارده،ومرگ مرا شهادت حسین گونه قرار بده.
بقیه مطلب رو در ادامه مطلب بخونید...
با نظراتون کمکم کنید.
یادتون نره نظر...نظر...نظر...
ادامه مطلب
برچسبها: حرف دل, عاشقانه با خدا, شهادت, شهدا, وصیت نامه شهدا, وصیت نامه,
کربلا نرفتن سخت است...
کربلا رفتن سخت تر...
ادامه مطلب